مروري بركتاب توتاليتريسم
 
چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:توتالیتریسم, :: ::  نويسنده : موسویان

علیرضا جاوید مروري بركتاب توتاليتريسم

 

توتاليتاريسم عنوان كتابي است كه به كوشش هربرت اسپيرو و جمعي ديگر از انديشمندان نوشته و انتشارات شيرازه با برگردان فارسي هادي نوري به بازار كتاب روانه كرده‌است. نوشته زير نگاهي دارد بر اين كتاب.
معناي توتاليتريسم هر چه باشد يكي از مهم‌ترين روش‌هاي موجود در نظام‌هاي سياسي است كه با بهره‌گيري از آن مي‌توانند اهداف خود را به انجام رسانند. اغلب همين پيروزي‌هاي توتاليتريسم به خصوص در قرن بيستم است كه در ميان ديگر روش‌ها برجسته شده و مورد توجه نظريه‌پردازان علوم سياسي قرار مي‌گيرد.

اما اين نكته را هم نبايد از نظر دور داشت كه پيروزي‌هاي توتاليتريسم بسان آتش بازي‌هاي دوران جشن، نوري ناگهاني است كه پس از آن تاريكي مطلق را حاكم مي‌كند. به همين علت اين شگرد سياسي هرگز به شكل تام و تمام دوام و بقا ندارد.

با اين حال تاريخ سياسي جهان حكايت از ظهور و سقوط دولت‌هاي بسياري دارد كه از نگاه نظريه پردازان علوم سياسي توتاليتر هستند هر چند كه صاحبان آن عنوان مذكور را نپذيرند.

بعضي از حقايق هستند که وقتي با آنها مواجه مي‌شويم، چنان انسان را در خود فرو مي‌برند که حاصل آن، نبردي بي‌امان با خويشتن و گاه، محيط تحت سلطه آن است. گذر از چارچوب اين حقايق، کاري جانکاه و عمري بيش از ظرف وجودي ما مي‌طلبد. توتاليتاليسم، حقيقتي از اين نوع است.

حقيقتي که زير پنجه آن، لمس زندگي به رؤيايي دست نيافتني مبدل مي‌شود. بالابلندترين «ذهن» نيز، از تخيل تهي شده، و لحظه‌هاي مانده را در سراشيبي سقوط، شمارش مي‌کند.

 اما چه مي‌توان گفت درباره سابقه تاريخي اين واژه؟ چگونه مي‌توانيم سرچشمه‌هاي آن را رديابي کنيم؟ آيا با آفرينش انسان، آن نيز زاده شد؟ اگر بپذيريم که توتاليتاريسم (عبارت است از گسترش سيطره دائم حکومت بر تمامي شئون حيات زندگي)، آن گاه مي‌توانيم گستره اين سيطره را به دوران باستان ببريم و نمونه‌هايي چون (امپراتوري اينکا يا مصر در زمان بطلميوس) را ببينيم.

اما اگر بخواهيم مفاهيمي چون جنبش و يا ايدئولوژي را هم در ارتباط با آن در نظر بگيريم، بايد هم صدا با «هربرت اسپيرو»، ظهور اين واژه را به قرن بيستم منتسب کنيم. جايي که ديکتاتورهايي چون فرانکو در اسپانيا، پرودن در آرژانتين، هيتلر در آلمان، موسوليني در ايتاليا و استالين در شوروي سابق، الگوي کاملي از انقياد ِ انسان را به جهانيان نشان دادند.

حال مي‌توان پرسيد که توتاليتاريسم داراي چه ويژگي‌ها يا شاخص‌هايي است؟ هربرت اسپيرو بر اين باور است که جهان گرايي، مشارکت اجباري، سرکوب انجمن‌ها، خشونت، پيش بيني ناپذيري و هدف واحد، از شاخص‌هاي اصلي يک نظام توتاليتر محسوب مي‌شود.

شاخص‌هايي که در چارچوب آن، سلطه بر فرد امري طبيعي جلوه گر شده، تکثر و فرديت و در چشم اندازي کلي تر حوزه عمومي (مربوط به دولت) و حوزه خصوصي(مربوط به جامعه مدني) معنا و مفهومي نخواهند داشت؛ چرا که هم شکل بودن افکار و اعمال، آن هم در قالب و مجرايي که قوانين توتاليتر دم و بازدم آن را تنظيم مي‌کنند، معيار محسوب شده و مشروعيت مي‌يابند.

شايد از خود بپرسيد که چگونه يک نظام توتاليتر به وجود مي‌آيد؟ چه سرچشمه‌هايي را مي‌توان براي آن متصور شد؟ آيا در هر نظام سياسي، خطر سقوط به ورطه ديکتاتوري و خودکامگي وجود دارد؟ هربرت اسپيرو، در مقام پاسخ، اشاره مي‌کند که يافتن سرچشمه‌هاي توتاليتاريسم، بسته به نوع و نگرشي که به آن وجود دارد، متفاوت است.

از اين رو، وي چهار برداشت را برمي شمارد: برداشت اول مربوط است به «آن دسته از تبيين‌ها که بر سلطه تام و مستمر تأکيد مي‌کنند، و پيچيدگي‌هاي جوامع مدرن و مهم‌تر از آن اقتصادهاي مدرن را مدنظر دارند... نوع دوم تبيين، توتاليتاريسم را با ظهور توده‌ها در مشارکت سياسي و با مصائب نظامي و اقتصادي بزرگ قرن بيستم مرتبط مي‌کند... دسته سوم تبيين، منشأ توتاليتاريسم را در قلمرو فلسفه سياسي جستجو مي‌کنند... چهارمين نظريه، منشأ توتاليتاريسم را در يهود ستيزي و امپرياليسم نژادي، به ويژه در افريقاي جنوبي مي‌جويد» (صص 17، 16). البته ناگفته پيداست که اين چهار تبيين از سرچشمه‌هاي توتاليتاريسم، ناقص بوده و جاي بحث زيادي دارند.

به عنوان نمونه رابرت نيزبت، در مقاله «اجتماع تام»، توتاليتاريسم را برخاسته از يک نوع تفکر خاص نمي‌داند، بلکه براين باورست که در هر نوع تفکر، خطر سقوط به دامان خودکامگي وجود دارد.

در نتيجه «نمي‌توان منبع مؤثر توتاليتاريسم را به يک طبقه يا بخشي از جمعيت محدود کرد... ما بايد بدانيم که توتاليتاريسم را مي‌توان به آساني نتيجه کار مديران صنعتي، کساني که خودشان عليه سرمايه داري شورش کردند، يا رهبران کارگري، انديشمندان، رهبران کليسا يا هر گروه روشنفکري دانست که ممکن است خودشان به لحاظ استراتژيک روند گذار از جامعه آزاد به توتاليتاريسم را از طريق انقلاب يا ديوانسالاري به انجام رسانند» (ص 188). از اين روست که جفري‌بريچر، در مقاله «دموکراسي توتاليتر و دموکراسي ليبرال: دوگانه نظم سياسي مدرن»‌، مفهوم دموکراسي توتاليتر را به کار مي‌برد.

به عقيده وي، اگرچه در يک نظام دموکراتيک مدرن، ما شاهد اعمال قدرت مستقيم نيستيم، اما نوعي اقتدار قانوني وجود دارد. «دموکراسي‌هاي دموکراتيک و توتاليتر هر کدام نمايانگر نوع متفاوتي از سازگاري مدرن با حق حاکميت مردم‌اند و واکنشي خاص به ظهور حوزه عمومي‌اند که اعضاي آن خودشان را منبع نهايي اقتدار در نظام سياسي مي‌بينند» (صص 31، 30).

به عقيده وي، با توجه به اين‌که توتاليتاريسم به سوي «عامه‌سازي مردم» پيش مي‌رود، گسترش برابري خواهي سياسي در سطح جامعه نيز، نيازمند دولتي اقتدارگراست که بتواند برابري سياسي را محقق کرده و از آن صيانت کند. اما در اين روش «دولت براي تحقق برابري در جامعه تمامي قدرت را از آن خود مي‌سازد و هيچ نيروي ديگري نيست که توانايي گسترش قلمرو عمومي را داشته باشد» (ص 36).

چنين استدلالي که بريچر از توتاليتاريسم، آن هم در چارچوب يک نظام دموکراتيک به دست مي‌دهد، نشان مي‌دهد که او براين باورست که توتاليتاريسم، زاده حقيقتي به نام « حکومت» است.

در واقع اين واژه در «عمل» و در شعاع حرکتي سياست‌هاي يک حکومت، و در چارچوب مرزهاي حکومتي آن، معنا مي‌يابد. قدرت و سطح سلطه‌اي که در توتاليتاريسم شاهد هستيم، بر مي‌گردد به توان، و حدود عملي که « قانون توتاليتر»، براي حاکميت خود تعريف و وضع مي‌کند.

به بياني ديگر، در توتاليتاريسم، براي توجيه اعمال زور و فشار بر انسان‌هايي که در چارچوب مرزهاي جغرافيايي آن زيست مي‌کنند، قانون، سپربلاي آن مي‌شود. درواقع در پوشش قانون، خواسته‌هايي وضع و بر مردم تحميل مي‌شوند، که راه‌هاي اعتراض و به پرسش گرفتن عمل توتاليتاريسم را محدود مي‌کند.

در مقابل چنين انديشه‌اي، مي‌توان از ويليام کورن‌هاوزر ياد کرد که در مقاله «فرهنگ و شخصيت در جامعه توده‌اي»‌، صرفاً يک نهاد خاص(در اين‌جا حکومت توتاليتر) را نماد توتاليتاريسم ندانسته، بلکه توجه به فرهنگ عامه را، در شکل گيري توتاليتاريسم يادآور مي‌شود. «از آنجايي که جامعه توده‌اي منجر به از دست رفتن گوناگوني زندگي‌هاي گروهي مي‌شود، زمينه همساني فرهنگي را تسهيل مي‌کند.

اين همساني نه فقط همشکل سازي واقعي معيارها را دربر مي‌گيرد، بلکه از بعدي هنجاري نيز برخوردار است. همساني در سياست، مشروعيت فرهنگي را در قالب عامه گرايي به دست مي‌آورد» (ص 230). در اين ميان اين سئوال به ذهن خطور مي‌کند که‌، از آنجايي که حرکات توده‌ها دائماً در حال تغيير است و هيچ ثباتي را نمي‌توان براي آن متصور شد، چگونه حکومت‌هاي توتاليتر در يک جامعه جماعتي، حرکت‌هاي توده‌ها را کنترل کرده و آن‌ها را در يک قالب کنترل شده قرار مي‌دهند؟

پاسخ ويليام کورن‌هاوزر به پرسش ما چنين است: «جامعه در زمينه کسب وفاق با مشکل چنداني روبه برو نيست، زيرا معيارها توسط سنت تثبيت مي‌شوند... معيارهاي جامعه توتاليتر خصلتي تثبيت يافته دارند، زيرا به وسيله نخبگان سياسي برخوردار از انحصار قدرت تعيين مي‌شوند. به علاوه معيارها همسان و همشکل مي‌شوند، زيرا جمعيت به لحاظ اجتماعي تمايز نيافته است» (صص 233، 232).

کتاب «توتاليتاريسم» از 9 فصل تشکيل شده(فصل اول: توتاليتاريسم‌، فصل دوم: دموکراسي توتاليتر و دموکراسي ليبرال: دو گونه نظم سياسي مدرن، فصل سوم: مدرنيته و توتاليتاريسم، فصل چهارم: مدرنيته، ليبراليسم و نظريه انتقادي: پاسخي به پليکاني، فصل پنجم: دولت توتاليتر، فصل ششم: نازيسم و کمونيسم: دوقلوهاي اهريمني، فصل هفتم: اجتماع تام، فصل هشتم: دو ديدگاه درباره جامعه توده‌اي، فصل نهم: فرهنگ و شخصيت در جامعه توده‌اي) و توسط انتشارات پرديس دانش و شرکت نشر و پژوهش شيرازه، به بازار نشر عرضه شده است. / دنیای سیاست

پا‌نوشت:

1 - فرهنگ علوم اجتماعي / حوليوس گولد، ويليام ل. کولب / ترجمه: باقر پرهام، فريبرز مجيدي و... / انتشارت مازيار / چاپ اول 1376 / مدخل يکه تازي / توتاليتاريسم‌، ص 931.
2 - همان منبع‌، ص932.
3 - براي آشنايي با ابعاد مختلف اين نوع ديکتاتوري‌ها، نگاه کنيد به:
رژيم‌هاي غير دموکراتيک ( نظريه‌ها، سياست و حکومت ) / پل بروکر / ترجمه عليرضا سميعي اصفهاني / انتشارات کوير / چاپ اول 1383.
همچنين:نظام‌هاي سلطاني / هوشنگ شهابي و خوان لينز / ترجمه منوچهر صبوري / نشر شيرازه / چاپ اول 1380.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



روی خط سیاست
جدیدترین اخبار سیاسی
درباره وبلاگ

شما می توانید ضمن بهره مندی ازاخبارسیاسی داخلی وخارجی دراین وبلاگ ، با اضافه کردن یک" بک اسلش" ونوشتن کلمه forumدرانتهای آدرس این وبلاگ،درفروم عضوشویدو به تحلیل ونقد اخبار نیز بپردازید./ازهمراهی شمامتشکرم. (مدیروبلاگ:موسویان)
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روی خط سیاست و آدرس siasat4003.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت: